جمعه، تیر ۱۹، ۱۳۸۸
پسرک آرام روی تختش خوابیده
و گاهی چشم هایش زیر پلک های بسته اش تکان میخورد
موزیک متن :
صدای نعره ی مردی که سرش شکافته و خون بیرون میزند
صدای سرفه های دختری در میان دود سفید که نفسش بالا نمی آید
صدای اگزوز موتور ها
صدای آژیر قرمز ، اعلام وضعیت سفید
صدای انففجار بمب
صدایی که میگوید نرو ، بمان ، بمان ، بمان
صدای زنگ یک سیلی
صدای تیر هوایی
صدای خرد شدن استخوان
صدای ...
و صبح که پسرک بیدار میشود
همه از او انتظار دارند که انسانی عادی باشد
همه از او انتظار دارند که انسانی عادی باشد