دوشنبه، شهریور ۱۵، ۱۳۸۹

در درون هر باکــره ، فاحــشه ای

و در درون هر فاحــشه ، باکــره ای

و من چون گرگی باران زده ، تشنه به آن روی دیگر

با فاحشه میخوابم تا باکره اش بیابم

باکره میابم تا فاحشه اش بیدار کنم

راستش را بخواهید نه به فاحشه ها اهمیت میدهم نه به باکره ها .

من به آن چشمان حیرت زده ، ناشی از کشف آن روی دیگر خویشتن خویش ، آن ناباوری وهم انگیز از زیستن موجودی دیگر در پس نهانی ترین نهان روح ، من به آن انکار در عین دیدار ، به آن چشمان ترسیده و دهان نیمه باز…

بیمار گونه ، مست منشانه ، شیطان وار ، خالق گونه

مشتاقم ، مشتاقم ، مشتاقم…

[+] [+]