یکشنبه، آذر ۲۷، ۱۳۹۰

در مغز های بیمار ، موازنه ای بین غریزه حفظ حیات به هر قیمت به عنوان یک پستاندار با محوریت ترس به عنوان ضامن بقا از یک سو ، با حس کنجکاوی در راستای کشف بعد های  جدید حیات از سوی دیگه وجود نداره . ذهن توانایی محاسبه تعادل بین توانایی نگه داشتن نفس ، حجم ریه های ذاتا دردناک و حجم مستی ناشی از کشف بعد های جدید و پیدا کردن پاسخ سوالاتی که سر منشا تمام بی تابی های تمام سال های حیات بی آرامش هست  رو از دست میده.

این میشه که ورود جریان بیت های روشن گر به مغز گرسنه ی تاریک  ، ریزش باران تیکه های گم شده ی پازل ذهن با حجمی بیش از توان پردازش مغزِ و لیس خوردن زخم های کهنه ت توسط حقیقت ناب ، همزمان میشه با ورود چریان وحشی و انقام گیرنده آب به ریه های دردناک ، آرامش یافته و پذیرنده .

[+] [+]